حدود ۱۰۰ سال است دانشگاهها در کشور پدید آمده و طی همین دوران با تربیت نخبگان توانستهاند منشا تحولات بسیاری باشند. امروز بسیاری از مردم تحصیلات عالی را یک ارزش و مسئلهای مهم میبینند که این نشاندهنده جایگاه دانشگاه در جامعه است. با اینهمه هنوز چالشهایی در مسئله آموزش عالی در کشور وجود دارد که یکی از آنها موضوع تولی گری است.
در سالهای گذشته تصدی گری دولت بر مسئله آموزش همواره پر رنگ بوده. در بسیاری از مسائل به جای اینکه دانشگاهها راهبر و تصمیم گیر باشند، این نقش به عهده دولت گذاشته شده است.
گرچه این تولی گری آموزش عالی، قرار بود با هیئت امنایی شدن دانشگاه ها کم شود؛ ولی هنوز این موضوع کامل اجرا نشده است. شاید در ظاهر جلسات هیئت امنا در دانشگاهها برگزار میشود اما در عمل به دلیل وجود یک نوع از یکسان سازی این سیستم به دانشگاه اتصال ارگانیک ندارد و همه چیز بر اساس دستورالعملهایی که از وزارتخانه شکل گرفته پیش میرود.
از طرفی موازی کاری در آموزش عالی هم این تولی گری را دچار مشکل کرده است. ایجاد دانشگاه آزاد، دانشگاه پیام نور و انبوهی از دانشگاههای علمی کاربردی در مقاطع مختلف، نقش آفرینی دانشگاههای اصیل را دچار خدشه کرده است.
سوال این است که این روند کجا باید متوقف شود؟ اینجا هست که وزن کاری که در دانشگاه پرتلاشی مثل صنعتی اصفهان، در حال انجام است، کم رنگ می شود، انگیزه ها کم رنگ می شود و هزینه ها به هدر می رود.
از طرفی دولت دانشگاه فرهنگیان ایجاد میکند تا نیروی آموزش و پرورش تربیت شود. پس دانشجویان تربیت شده در دانشگاههای دولتی باید کجا بروند؟ صدا و سیما و وزارت نیرو و …. هر دستگاهی تمایل پیدا کرده که برای خود دانشگاه ایجاد کند و این یعنی تقسیم انرژی و هزینه و خدشه دار شدن امر تولی گری آموزش عالی. اینها وظایف ذاتی دانشگاهها هستند که باید به آنها سپرده شده و از آنها هم پرسش شود اما امروز این تولی گری میان نهادهای مختلف و متعدد تقسیم شده و در عمل نمیتوان نقش و وظیفه مبسوطی برای دانشگاه برشمرد.
تا مشکل تولی گری امر آموزش عالی حل نشود، دانشگاه خود را در جایگاهی که باید نمیبیند و امر کیفیت آموزشی در کشور دغدغه بسیاری از دانشگاهیان نخواهد شد. این موضوع با دادن استقلال و وزن بیشتر به دانشگاهها و دخالت هر چه کمتر در امور آنها محقق خواهد شد و در آینده ثمرات خوبی هم برای دانشگاه و هم برای جامعه و دولت خواهد داشت.