اردیبهشت ۳۰, ۱۴۰۳
سایت شخصی سید مرتضی سقائیان نژاد
Image default
دانشگاه صنعتی اصفهان یاداشت یادداشت‌ها

در مرثیه فراق صنعت و دانشگاه

ارتباط میان صنعت و دانشگاه موضوعی است که در کشورمان از زمان ساخت دارالفنون مورد توجه قرار گرفته و یکی از پایه‌های اقتصاد دانش محور محسوب می‌شود. این ارتباط بعد با شکل گیری دانشگاه‌های فنی در سراسر کشور به طور جدی تر ادامه یافت و در برنامه‌های توسعه سوم تا ششم مورد تاکید قرار گرفت.

با اینهمه در عرصه عمل ارتباط میان صنعت و دانشگاه همچنان حلقه‌های مفقوده متعددی دارد که باید برای رسیدن به شکوفایی هم صنعت و هم دانشگاه آنها را از میان برد.

این موضوع در تمام دانشگاه‌ها یک چالش جدی است. اگر بخواهیم به ریشه‌های دوری صنعت و دانشگاه بپردازیم به مسائل مختلفی می‌توان اشاره کرد. از جمله اینکه صنعت ما یک صنعت پایدار نیست و متأسفانه صنعت مونتاژ است و شاید یکی از دلایلی که ما نتوانسته ایم به صنعت وصل شویم، همین است. از طرفی مجموع شرایط صنعت و اقتصاد موجب شده ارزش افزوده یک نیروی انسانی، هنوز برای جامعه مشخص نشده و همچنان مسائلی مانند ابزار یا مواد اولیه مهم تر از نیروی انسانی شمرده شود.

در دانشگاه‌های امروز ما به قیمت سه تا چهار سال پیش برای هر نفر ۱۰ میلیارد ریال هزینه می‌شود تا به مقطع دکتری برسد. این فرد مجبور است و باید بیاید تدریس کند، چون در صنعت جایگاهی ندارد. نیروی لیسانس و فوق لیسانس ما ۴ میلیارد ریال هزینه دارد، این در حالی است که ما این تربیت نیرو را انجام می دهیم؛ ولی صنعت با کمترین حقوق هم حاضر نیست او را به کار بگیرد. در صورتی که می بینید، در کشورهای توسعه یافته، خمیر مایه را آماده می کنند و تحویل جامعه می دهند، سپس آنها این سرمایه را می سازند. در بعضی مواقع ظرف یک سال یا دو سال و یا حتی شش ماه، بر حسب نوع تخصصی که نیاز است آنها را آماده می کنند تا وارد صنعت شوند.

ما اینجا متهم هستیم که نیروهای تربیت شده ما بلافاصله بعد از و فارغ التحصیلی، نمی توانند نیاز صنعت را برآورده کنند. صنعت انتظار دارد که فارغ التحصیل ما، بلافاصله بعد  از درس، هر کاری را بلد باشد. از طرفی مگر تمام آموزش‌ها و تمام پایان‌نامه‌های ما جنبه عملی دارند؟

یکی از مشکلات ریشه‌ای همین است که پایان‌نامه‌ها اغلب تئوری بوده و فقط شبیه سازی می شود و اکثر این تزها در فایل های کتابخانه ها می روند. این درحالی است که صلاحیت و ظرفیت دانشجویان در کشور ما بسیار بالاست. این موضوع به ویژه در دانشگاه‌های تراز اول فوق العاده است اما از این ظرفیت در اقتصاد و صنعت به خوبی استفاده نمی‌شود.

در دوره‌ای حتی سیستم ما کو آپ (Cooperative co-op Educaiton)بود. سیستم دانشگاه کار و پیشه. یک سال دانشگاه و یک سال صنعت. این سیستم می‌توانست دانشجویانی را تربیت کند که در صنعت موفق عمل کنند.

ما باید این جا بفهمیم، اگر یک سری از دانشگاه هایمان می خواهند در مرزهای دانش کار کنند، باید مرزش مشخص باشد. اگر می خواهند برای جامعه و چارچوب های صنعتی کار کنند، باز باید مشخص باشد.

این طبقه بندی دانش در دانشگاه‌های ما وجود ندارد و در حالت بی وزنی به سر میبریم. برخی اساتید و دانشگاه‌ها به دنبال علم محض هستند و برخی دیگر به دنبال فن محض. در صورتی که باید برنامه‌ریزی این موضوع بر اساس نیاز علمی و صنعتی جامعه پیش برود.

از طرفی لازم است که دانشگاه‌ها وارد فرایند تصمیم گیری در سطح کلان شوند. اگر هر اندازه دانشمند و محقق در دانشگاه‌ها وجود داشته باشند اما هیچ جایگاهی برای اثرگذاری در امور اجرایی کشور برای آنها دیده نشود، چگونه می‌توانیم به وحدت صنعت و دانشگاه برسیم؟ اینجاست که می‌بینیم مشکلات عمیقی وجود دارد اما برخی با نگاه به سطح فقط قسمتی از آن را دیده و دانشگاه را مقصر جلوه می‌دهند.

image_print

نوشته های مرتبط

گفتاری درباره نسبت دانشگاه و جامعه؛ داستان ماهی و آب

najafzadeh

موانع توسعه شهر قم

najafzadeh

بحران مدیریت افسارگسیخته در شهرها

najafzadeh